دوست بیچاره من قربانی شد...

دوستم تعریف میکنه:
«خبر دادن یکی از فامیلامون از بالای داربست افتاده و مامان و بابام هم رفتن بیمارستان.من و خواهرم تو خونه تنها بودیم.خونمون هم 2 طبقه داره و ما طبقه دوم میشینیم.واحد بغلی مونم مامان بزرگم این ها.همه در ها هم قفل بوده هم مال اتاق و هم مال پشت بوم.یه دفعه...
یه دفعه صدایی میاد...
انگار کسی از بیرون به در میکوبه....دویدم طرف در وپرسیدم «کیه؟کیه؟بله؟ »
کسی جواب نمیداد...همچنان در کوبیده میشد که کلیدو برداشتم و درو باز کردم....
یا خدا....
یا حضرت عباس....
یا 14 معصوم .....
هیشکی نبود!!مگه میشه؟همین الان یه نفر داشت درو میکوبید...!
بدو به مامانم اینا زنگ زدم و قضیه رو تعریف کردم..اوناهم زودی اومدن و دیدن نه مامان بزرگم اینا خونن نه همسایه هامون....پس یعنی کی بوده؟
خواهر کوچولوم خیلی ترسیده بوه و برا اینکه بیشتر نترسه بهش گفتیم همسایمون بوده.. .ولی حقیقت اینه که یه جن مردم آزار بوده...»

اینا رو دوستم تعریف کرد و گفت مطمئنه که اون روز هیشکی جز اونو خواهرش خونه نبوده...از اون به بعدم دیگه حتی تو روز هم خونه تنها نموندن...

---

نظر یادتون نره ها.....